قمار بزرگ اصلاح‌طلبان/ پشت پرده انتخاب یک زن به عنوان رئیس تشکیلات سیاسی

گروه سیاسی خبرگزاری علم و فناوری آنا- سعید امینی: جریان اصلاحات پس از شکستی که در انتخابات مجلس یازدهم و سپس ریاست جمهوری سیزدهم متحمل شد به تدریج از کانون توجهات خارج و جایگاه خود را در عرصه حکمرانی و سیاست‌ورزی از دست داد. «تئوریسین‌های نو» که در درون این جریان فعالیت دارند بار‌ها ضرورت روزآمدی و دگرگونی در بدنه اصلاح‌طلبان را متذکر شده‌اند؛ موضوعی که هرباره به کام اصلاح‌طلبان سنتی خوش نیامد و خیلی با آن همراهی نکردند و تلقی‌شان هم این است که این جریان نیازی به بازی دادن جوانان و نواندیشان ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

قمار بزرگ

اما این بار اتفاق جالبی در صدر جبهه اصلاحات رخ داد و همین مسئله سبب شد تا بعد از مدت‌ها اخبار مربوط به اصلاح‌طلبان در آستانه انتخابات مجلس به اخبار پرمخاطب سیاسی کشور بدل شود. جریان اصلاحات برای بقا در جریان سیاسی کشور، ماندن در عرصه مبارزات سیاسی، جلب تمایلات عمومی و جلوگیری از ریزش در بدنه حامیان دست به تغییر زد و به نوعی سنت‌شکنی کرد و «آذر منصوری» را به عنوان رئیس جبهه اصلاحات انتخاب و او را جایگزین بهزاد نبوی کرد و به نوعی دست به یک قمار بزرگ سیاسی زده است.

از آذر منصوری باید به عنوان نخستین زنی نام برد که برای ریاست جبهه اصلاحات انتخاب می‌شود، البته ناگفته نماند او در نبود کاندیدای دیگری به این مسئولیت رسیده و از این رو خیلی انتخابات پرشور و دموکراتیکی در جبهه اصلاحات اتفاق نیفتاده و همین موضوع نشان از عمق انشقاق و اختلافات درون‌حزبی دارد.

روز گذشته نیز با انتخاب نواب رئیس و سخنگو، ترکیب هیئت رئیسه جبهه اصلاحات مشخص شد. «با رای مجمع عمومی جبهه اصلاحات، بدرالسادات مفیدی به عنوان دبیر جبهه، محسن آرمین به عنوان نایب‌رئیس اول، طاهره نقی‌ئی به عنوان نایب‌رئیس دوم و جواد امام به عنوان سخنگوی این جبهه  انتخاب شدند.»

به هرحال، باید پذیرفت جبهه اصلاحات حال و روز خوشی ندارد به ویژه بعد از اغتشاشات سال گذشته به دلیل مواضع رادیکال برخی اعضای این جریان سیاسی، چنددستگی و انشقاق در درون آن تشدید شده و این انشقاق در نهایت به استعفای بهزاد نبوی منجر شد.

بهزاد نبوی در جریان اغتشاشات سال گذشته گفته بود: «قطعاً نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعار‌های براندازانه می‌دهند، همسو شویم. بحث محافظه‌کاری نیست؛ ما شعار‌های آنان را قبول نداریم. ما می‌خواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان بگذاریم.» سخنان وی انتقاداتی را به همراه داشت، طوری که حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران، اواخر اسفند پارسال، درباره استعفای بهزاد نبوی گفت: بعضی از دوستان اساساً معتقدند که ادامه ریاست آقای نبوی مناسب با فضای سیاسی «پسامهسا» نیست.

از سوی دیگر غلام حسین کرباسچی از اعضای حزب کارگزاران پس از انتخاب آذر منصوری گفت: «آقای نبوی دلایل استعفای خود را اعلام کردند و گفتند که به خاطر شرایط جسمانی و سن و سال‌شان است، اما فکر می‌کنم ممکن است بخاطر اختلاف نظر‌هایی هم که وجود داشت، استعفا دادند.»

*پشت پرده انتخاب یک زن به عنوان رئیس؛ دستور از بالا صادر شد!

انتخاب دبیرکل حزب اتحاد ملت -بخوانید بدل جبهه منحل نشده مشارکت- به عنوان رئیس جدید جبهه اصلاحات از همان ابتدا با واکنش هایی از سوی کنشگران سیاسی روبه رو شد.

 رئیس دولت اصلاحات خواست از بانوان یک نفر به عنوان رئیس انتخاب شود، به همین جهت این موضوع به یک رویکرد عمومی در جبهه تبدیل شد

محمد صادق جوادی حصار سخنگوی حزب اعتماد ملی در گفتگو با آنا، از دستوری که برای انتخاب یک زن به عنوان رئیس تشکیلات اصلاح طلبان صادر شد خبر داد و گفت: توصیه سید محمد خاتمی این بود که از بانوان یک نفر در این مقطع انتخاب شود، به همین جهت این موضوع به یک رویکرد عمومی در جبهه تبدیل شد. البته به خانم ملاوردی و دیگر بانوان هم پیشنهاد‌هایی شده بود اما هیچ کدام از آنها نپذیرفتند که برای این جایگاه کاندیدا شوند، از این رو آذر منصوری تنها کاندیدای موجود در این جلسه بود. 

وی می گوید: هدف ما از انتخاب آذر منصوری این بود که به مطالبه عمومی جامعه ذیل شعار «زن، زندگی، آزادی» پاسخ داده شود، بنابراین مطالبات اجتماعی مدنظر جبهه قرار داشته است.(متن گفتگو را اینجا بخوانید)

آذر منصوری؛ سیاستمدار رادیکال

آذر منصوری را باید یک فرد رادیکال دانست که با حضورش در مقام ریاست جبهه اصلاحات ممکن است این جریان که از دوم خرداد ۷۶ در سپهر سیاست ایران متولد شد، رنگ و بوی تندروی و افراط‌گری در عرصه سیاست‌ورزی به خود بگیرد!

محمد کاظم انبارلویی روزنامه نگار و فعال سیاسی در گفتگو با آنا، در واکنش به این انتخاب گفت: «جریانی که نماینده آن «آذر منصوری» است هیچ موضعی دال بر اعتقاد به انقلاب، امام، رهبری، قانون اساسی و ولایت فقیه ندارد و بر عکس مطالبی بر ضد آن‌ها در گفتار و عملشان دیده شده است؛ پیام انتخاب رئیس جدید جبهه اصلاحات ایران، این است که هنوز بخشی از اصلاح طلبان که دیدگاه های «آذر منصوری» را هم نمایندگی می‌کنند به دنبال اصلاحات نیستند.»

پیام انتخاب رئیس جدید جبهه اصلاحات ایران، این است که هنوز بخشی از اصلاح طلبان که دیدگاه های «آذر منصوری» را هم نمایندگی می‌کنند به دنبال اصلاح و اصلاحات نیستند.

جریان اصلاحات همیشه به دنبال سوءاستفاده و بهره‌برداری از شرایط سیاسی کشور بوده و این بار هم در جهت بهره‌برداری از آشوب‌های سال گذشته، ریاست یک زن بر جبهه اصلاحات را پذیرفته است. محمود صادقی نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم درحساب کاربری خود در توئیتر، نوشت: «این انتخاب صرف‌نظر از شایستگی‌های این بانوی خردمند، گامی است هم‌سو و متناسب با انتظارات و تحولات برآمده از جنبش فراگیر «زن، زندگی، آزادی».

موضوع و مسئله مهم این است که افرادی از این جنبش و ریاست آذر منصوری حمایت می‌کنند که کارنامه درخشانی در دوران مسئولیتشان ندارند و به نوعی اغتشاشات سال گذشته را تأیید کرده‌اند و بر همین اساس که گفته می‌شود احتمالاً با حضور آذر منصوری، جبهه اصلاحات چهره‌ای تندتر و رادیکال‌تری به خود بگیرد تا از طریق بازی با افکار عمومی و سوءاسفتاده از شرایط سیاسی پایگاه اجتماعی از دست‌رفته‌اش را دوباره بازگرداند.

محمدرضا باهنر،رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و عضو شورای ائتلاف نیرو‌های انقلاب اسلامی نیز می گوید: «افرادی از جریان اصلاحات باید پای کار فعالیت سیاسی بیایند که به نظام و انقلاب ایمان دارند و مانند گذشته از اغتشاش، فتنه و هنجارشکنی‌ها حمایت نکنند.» اما سبقه سیاسی آذر منصوری و عضویت او در جبهه مشارکت و رویکرد تندش نسبت به نظارت استصوابی، تردید‌هایی را به وجود آورده است.

نتیجه‌گیری

در پایان باید گفت اصلاح‌طلبان در سایه نبود کاندیدای دیگری، چاره‌ای جز انتخاب آذر منصوری نداشتند و هرچند بنا به گفته محمدصادق جوادی‌حصار سخنگوی حزب اعتماد ملی، آذر منصوری بیشتر نقش نمادین در جبهه دارد، اما برخلاف این سخن باید نقش او را فراتر از این دانست، زیرا اگر قرار بود آذر منصوری نقش نمادین داشته باشد قطعاً پا به این عرصه نمی‌گذاشت.

به احتمال بسیار زیاد با کاهش محبوبیت محمد خاتمی در جامعه و حتی در میان اصلاح‌طلبان، آذر منصوری با توجه به سوابق سیاسی‌اش دست به اقدامات و بیان سخنانی بزند که نه‌تن‌ها وحدت‌بخش جبهه اصلاحات نباشد بلکه چندصدایی را در درون این جبهه تشدید کند، اما به هرحال باید منتظر ماند و دید جبهه اصلاحات در دوران ریاست آذر منصوری چه رویکرد و مسیری را در پیش خواهد گرفت.

انتهای پیام/

منبع: آنا

کلیدواژه: آذر منصوری جبهه اصلاحات ایران انتخابات 1402 کارگزاران سازندگی غلامحسین کرباسچی جریان اصلاحات عنوان رئیس جبهه اصلاحات اصلاح طلبان بهزاد نبوی آذر منصوری سال گذشته

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۲۵۸۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عباس عبدی خطاب به نواصولگرایان: آی‌ کیوتان در اندازه گنجشک هم نیست

به گزارش عصر ایران عباس عبدی در اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده‌ است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ می‌کرد.   اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاح‌طلبان با آن همراهی نمی‌کردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرف‌ها را می‌زد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاح‌طلبان هم مثل اغلب مردم استقبال می‌کردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده می‌شد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاح‌طلبی به عنوان یک مجموعه‌ای با پیشینه‌ای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیک‌تر است.   البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان می‌گویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار می‌کردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاح‌طلبان اندکی از آن مواضع را می‌گرفت، در چشم به‌هم زدنی بازداشت و بازجویی می‌شد و جایش در زندان بود.   اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاح‌طلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشته‌ای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهره‌مندند.   البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاح‌طلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچ‌گاه به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب نه خودش را معرفی می‌کرد و نه کسی به چنین صفتی او را می‌شناخت. شاید هم سعی می‌شد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاح‌طلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمی‌دانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.   حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.   غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»   ابتدا بهتر بود که پیش‌تر با دوستان خود هماهنگ می‌کردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفته‌اند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بی‌طرفانه داشتند. علت نیز روشن است.   من در گفت‌وگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرف‌های خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمی‌دانند. به علاوه نمی‌خواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب این‌گونه ریزش‌ها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاح‌طلبان برای خودش می‌یافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمی‌کرد.   گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بی‌صداقتی و دورویی است، ولی بی‌عقلی نیز در آن موج می‌زند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاح‌طلبان هم سلطنت‌طلب شده باشند، حتما افراد با گرایش‌های فراتر از اصلاح‌طلبی هم شده‌اند، پس چه کسی برای سیاست رسمی می‌ماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آن‌هم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخش‌های ضعیف‌تر و کم‌اثرتر است.   اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار می‌کردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمی‌گردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطن‌شناسی می‌کنید و نصیری را باطن آنها می‌دانید. آی‌کیو، در اندازه گنجشک هم نیست. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: انتقاد تند ابطحی از مهدی نصیری: پوست خربزه زیر پایت انداخته اند مهدی نصیری و توهم اتحاد